معرفی رمان دلبند

476474575

دلبند

۱۹۸۷ ¡ ایالات متحده

تونی موریسون (۱۹۳۱- 2019)

قصه‌ی دلبند در محله‌ی بلوستُن‌رود شهر سينسيناتي ایالت‌ اُهایوی آمریکا می‌گذرد؛ جایی که سِته، زنی که سابقاً برده بوده، و دختر هجده ساله‌اش دِنوِر گرفتار آزارهای شبح کینه‌جوی کودکی هستند که ۱۲۴ نامیده می‌شود. سال ۱۸۷۳ است و با پایان جنگ داخلی آمریکا، برده‌داری ظاهراً منسوخ شده اما آزادیِ شکننده‌ی برده‌های سابق همچنان به کمکِ سفیدهای دلسوز وابسته است و تفکیک نژادی هم آزادیِ سیاهان را محدود می‌کند.

دلبندِ تونی موریسون هم قصه‌ی اشباح است و هم رمانی اجتماعی سیاسی که تجربه‌ی سیاهان را از پستوی تاریخ بیرون می‌کشد و پیش چشم خواننده می‌گذارد. موریسون، با استفاده از قاب‌های زمانیِ متداخل، نشان می‌دهد که وحشتِ گذشته چگونه بر حال سایه می‌اندازد و آینده را تهدید می‌کند. روایت او بین زمان حال و روزگار جوانیِ سته در نوسان است. جوانی سته به بردگی در مزرعه‌ی سوییت هومِ کنتاکی گذشته؛ جایی که مدیر جدید مزرعه - معروف به «آقامعلم» - و برادرزاده‌هایش شرایطی سخت و تحمل‌ناپذیر را به سته و پنج مرد برده تحمیل کرده‌اند. وقتی فرصتی برای فرار به اهایو نصیب سته می‌شود، او دو پسر و نوزادِ دخترش را پیش از خودش به سینسیناتی، نزدِ مادر شوهرِ آزاد شده‌اش بِی بی ساگز، می‌فرستد و خودش، که چیزی به زایمانش نمانده، تنها راهی می‌شود و دختر دومش دنور را در مسیرِ فرار به دنیا می‌آورد.

سته و فرزندانش بیست و هشت روز سرشار از «شفا، آسایش و گفت وگوی حقیقی» را کنار بی‌بی ساگز و جامعه‌ی سیاهان آزاد می‌گذرانند اما بعد سروکله‌ی آقا معلم پیدا می‌شود که می‌خواهد به استناد «قانون بردگان فراری» خانواده‌ی سته را به مزرعه برگرداند. سته، برای این که فرزندانش دوباره برده نشوند، گلوی دختر دو ساله‌اش را می‌برد و سعی می‌کند بقیه‌ی فرزندانش را هم بکشد. جراحت پسرها باعث می‌شود آقا معلم از بردنشان چشم بپوشد و خود سته هم، به لطف مخالفان برده‌داری، از اعدام نجات می‌یابد.

بعد، قصه هجده سال جلو می‌رود. پل دی، برده‌ای که از سوییت هوم فرار کرده، سته را پیدا می‌کند؛ سته‌ای که از زندان آزاد شده و حالا با دخترش زندگی می‌کند اما شبح کودک راحتش نمی‌گذارد. پل این شبح را می‌راند اما بعد زنی اسرارآمیز از راه می‌رسد؛ زنی بیست ساله با جامه‌ی ابریشمی و کفش‌های بی‌نشان که کفِ دست و پایش هیچ خطی نیست و می‌گوید نامش «دلبند» است.

سته کم کم متوجه می‌شود که دلبندِ خودخواه و خشن در واقع مرده‌ای از گور برخاسته است؛ همان دخترک دوساله‌ی مقتولش که حالا زنی جوان شده و حالا می‌خواهد زندگی و عشقی را که از او دریغ شده، با چنگ و دندان پس بگیرد. وقتی بعدتر از دنور می‌پرسند که آیا فکر می‌کند تازه واردِ ویرانگر همان خواهرش بوده، جواب می‌دهد «گاهی فکر می‌کنم او چیزی بیشتر از خواهرم بود.» دلبند، با صدای کودکانه‌اش، از فضای تنگ و تاریکِ کشتی‌های حمل برده، از چهره‌ی جان‌باختگان، و از بدن‌های پرت شده به قعر دریا می‌گوید و به نظر می‌رسد که او تجسدِ رنج و محنت «بیش از شصت میلیون» قربانی تجارت برده باشد.

دلبند شاهکاری تاریخ‌ساز است که می‌شود آن را ثمره‌ی شکوفاییِ ادبیات سیاه‌پوستان در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ دانست؛ دوره‌ای که نویسندگانی مثل الک هیلی، مایا آنجلو و آليس واکر راه‌های جدیدی برای واکاوی نژاد، هویت و میراث برده‌داری جست‌وجو می‌کردند. گرچه هسته‌ی رمان دلبند را واقعیت تاریخی سیاهان آمریکا ساخته، موریسون از واقع‌گراییِ سنتی و رایج پرهیز کرده و سراغ قالب‌های روایی‌ای رفته که در فرهنگ عامیانه‌ی آفریقایی تبارها و افسانه‌های سیاهان آمریکا ریشه دارند. روایتِ او گاهی غنایی است و گاهی مضطرب و آشفته، اما همیشه حول مضامینی مثل مادرانگی، خواهرانگی، مناسک قبیله‌ای، گذشته‌گراییِ مسیحیان آفریقایی‌تبار، و حضور ارواح می‌گردد. موریسون از خواننده می‌خواهد که، با اتکا به پیوندی طبیعی با ماوراء‌الطبیعه، در بازگویی تاریخ سهیم شود. نثر او، به جای این که تقلیدی ادبی از شیوه‌ی حرف زدنِ سیاهان باشد، با بهره‌گیری از تک‌گویی‌های درونیِ تکرار شونده، صدایی غنایی و افسونگر می‌آفریند: «او از آنِ من است، من: دلبند او از آنِ من است.» و «من دلبندم و او از آنِ من است.»

موریسون از «باز خاطره» می‌گوید؛ گونه‌ای از یادآوری که بردگان سابق را به مکان‌های هولناکی بر می‌گرداند که همیشه منتظرند تا آنها را پس بگیرند. در جریان قصه، تکه‌هایی از اتفاق‌های گذشته‌های دور سته و پل دی پیش چشم‌مان می‌آیند و در کنار هم، روایتی دهشتناک از اوضاع ایالت‌های جنوبی مي‌سازند. این آدم‌ها که از زندگی خانوادگی عادی محروم مانده‌اند، طعم تجاوز و کتک را چشیده‌اند، و مثل کالا خرید و فروش شده‌اند، شاهد فروشِ بچه‌هایشان بوده‌اند و معتقدند دیگر چیزی برای آنها نمانده است. بازپس‌گیری خود، که از بن‌مایه‌های محوریِ رمان موریسون است، همان «دلبندِ» حقیقی است که همه باید به دنبالش باشند و عزیزش بدارند. سته، دنور، پل دی و دیگر اعضای جامعه‌ی سیاهان اولین قدم‌ها را بر می‌دارند، اما خواننده به خوبی می‌داند که آنها راهی بسیار دشوار پیش‌رو دارند.

شما می توانید این کتاب به همراه هزاران عنوان کتاب دیگر را از فروشگاه اینترنتی بوک شهر تهیه فرمائید

 

Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating