خشم و هیاهو
1929 ¡ ایالات متحده
ویلیام فاکنر (۱۸۹۷- 1962)
خشم و هیاهو، اثری که فاکتر در آن قلمروهای فرمیِ جدید را میآزماید، سیر فروپاشی اخلاقیِ خانوادهای قدیمی در جنوب ایالات متحده را توصیف میکند. رکن قصه کندیس (کَدی) کامپسن است؛ شخصیتی مرموز که فاکنر بیشتر از همهی شخصیتهای دیگرِ رمان دوستش داشت، گرچه صدایش را به زحمت در قصه ميشنويم.كَدي تنها فرزند خانوادهی کامپسن است که زندگی را، بدون حسرت و پشیمانی، مشتاقانه میپذیرد. او هم دلسوز و مهربان است و هم خوشگذران و هوسران، و قصه حول واکنشهای متفاوتِ سه برادرِ او به- به تعبیر پدرش- «نمونهای از بلاهتِ طبیعی انسان»- ميگردد: رابطهی جنسی کَدی با غریبهای گذری و از دست رفتنِ بکارتش.
در نمودی از نبوغ روایی، اولین تک گویی درونی رمان را از بِنجي میشنویم؛ برادرِ کدی که کمتوانیِ ذهنیاش او را در دنیایی معصومانه و بیکلمه اسیر کرده است. صدای کاملاً متفاوتِ کووِنتین صدای آدمی است که پيشتر آرمانگرا بوده و حالا چنان مأیوس و سرخورده شده که لغزش خواهرِ دلبندش او را تا آستانهی خودکشی میبرد. در مقابل، جیسن پر از خشم و نفرت است و دختر نامشروعِ کدی را آماج همهی خشمِ فروخوردهاش میکند. فاکنر صدای چهارمی را هم به این آشفته بازارِ احساسی میافزاید: صدای دیلسی، آشپز سیاهپوست خانواده که در جایگاه دانای کل مینشیند و از به یادماندنیترین شخصیتهای آفریدهی فاکنر است. در این قصه، فقط دیلسی آن قدر قدرت و کرامت و ایمان دارد که بتواند منصف و واقعبین باشد. خود كَدي، گرچه «دردانه«ی فاکنر و شخصیت مرکزی این قصهی چند دههای است، هرگز به زبان نمیآید و ما فقط او را از زاویهی دید دیگران ميبينيم.
فاکنر با خشم و هیاهو فن ادبیِ جریان سیال ذهن را به کمال رساند؛ فنی که دریچهای مستقیم به زنجیرهی افکار راویان پیشِ چشمِ خواننده ميگشايد. این رمان از اجزای مهم مجموعهی یاکناپاتافای فاکنر است؛ مجموعهای که همهی ماجراهایش در منطقهی خیالیِ یاکناپاتافای ميسيسيپي اتفاق ميافتند. این قصهها، در مجموع، ادای احترامِ فاکنر هستند به جنوب ایالات متحده و گواهی بر تابآوریِ قلب انسان.
شما می توانید این کتاب به همراه هزاران عنوان کتاب دیگر را از فروشگاه اینترنتی بوک شهر تهیه فرمائید