معرفی نویسنده هاروكي موراكامي

89324983

هاروكي موراكامي

متولد 1949 ¡ ژاپني

نويسنده‌ي پرفروشي كه در داستان‌هايش عناصري از سبك‌هاي سورئاليسم و رئاليسم جادويي را تركيب مي‌كند تا پرسش‌هاي جهاني را درباره‌ي معناي انسان بودن بررسي كند. 

هاروکی موراکامی در کیوتوی تحت اشغال ایالات‌متحده متولد شد، فرزند دو معلم ادبیات ژاپنی بود و همیشه در سرزمین مادری احساس بیگانه بودن داشت. او در شهر بندری کوبه بزرگ شد؛ جایی که در ادبیات غربی و روسی - به ویژه داستان‌های کارآگاهی و جاز غرق شد. او ادعا می‌کند که ادبیات ژاپنی را کنار گذاشت، چون اگر چیزی خوانده بود، باید با پدرش در میان می‌گذاشت که او هیچ تمایلی به این کار نداشت. در عوض، به وضوح مجذوب دیدگاه‌های زندگی جایگزین بود که فرهنگ غربی ارائه می‌داد.

شورش و نوشتن

موراکامی پس از تحصیل در رشته‌ی نمایش در دانشگاه واسِدایِ توکیو؛ جایی که با همسرش یوکو آشنا شد، علیه آینده‌اش به عنوان یک «مواجب بگیر» شورش کرد، موهایش را بلند کرد و در یک فروشگاه موسیقی مشغول به کار شد (مسیری که تورو واتانابه هم دنبال کرد؛ شخصیت زمان «جنگل نروژی» (۱۹۸۷) با مضمون عشق و جوانی). او با پس‌انداز مقداری پول، یک کافه با موسیقی جاز در حومه‌ی توکیو افتتاح کرد و آن را با یک پیانوی دیواری برای اجرای زنده تجهیز کرد. موراکامی در مقدمه‌اش برای «باد / پین بال: دو داستان بلند» (۲۰۱۵)، توضیح داده که چطور حرفه‌ی نویسندگی را شروع کرد. او تعریف می‌کند که سال ۱۹۷۸ وقتی مشغول نوشیدن آبجو و تماشای یک بازی بیسبال در توکیو بود، یک لحظه‌ی ماورایی را تجربه کرد. درست در لحظه‌ای که دیو هیلتون، بازیکن آمریکایی، یک خطای دو ضرب مرتکب شد، موراکامی ناگهان غرق در میل شدیدی برای نوشتن یک رمان شد. او مستقیم رفت بیرون و خودکار و کاغذ خرید. او با الهام از آثار هنجارشکن کورت ونه‌گات و ریچارد براتیگان، طی ده ماه بعدی «به آواز باد گوش بسپار» (۱۹۷۹) را نوشت که برنده‌ی جایزه‌ای برای نویسندگان جدید شد. موراکامی هرگز به عقب نگاه نکرد. باشگاه جاز خود را که به مدت ده سال اداره می‌کرد، فروخت و شروع به نوشتن به شکل تمام وقت کرد.

نظم و انضباط

«جنگل نروژی» در میان جوانان ژاپنی محبوب شد، میلیون‌ها نسخه فروخت و نویسنده را به یک سوپراستار تبدیل کرد. موراکامی که از این توجه زیاد و شهرت ناگهانی معذب شده بود در ۱۹۸۶ ژاپن را ترک کرد تا در ایالات‌متحده مستقر شود. از آن زمان، اوقاتش را بین خانه‌هایش در هاوایی و ژاپن تقسیم می‌کند، در حالی که به روال سختی که برای تسهیل نوشتن طراحی کرده، پایبند است: ساعت چهار صبح بیدار می‌شود، قبل از شنا و دویدن در مسافت‌های طولانی پنج شش ساعتی مي‌نويسد، بعد در ساعت نُه شب خلاص می‌شود در ۱۹۹۶ موراکامی اولین مسابقه‌ی ماراتن خودش را در هوکایدوی ژاپن به پایان رساند و اهمیت دویدن را در کتاب خاطراتش درباره‌ی دویدن توضیح داد: «از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم؟» (۲۰۰۷). در سال 2017، به طور گسترده‌ای برای این که جایزه‌ی نوبل ادبیات به او تعلق بگیرد تبلیغ می‌شد، اما خودش یک بار گفته بود: «من جایزه نمی‌خواهم، چون معنایش این است که کار شما دیگر تمام شده است.» شاید وقتی جایزه به کازوئو ایشی گورو، نویسنده‌ی ژاپنی‌الاصل دیگری رسید، خیالش راحت شد.

 

Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating