
کتاب «زندگی در سه بُعد: چگونه کنجکاوی، کاوش و تجربه زندگی را کاملتر و بهتر میکنند» نوشتهی شیگههیرو اویشی، که در فوریهی 2025 منتشر شده، مثل یک راهنمای الهامبخش و نوآوراست که ما را به بازنگری در معنای یک زندگی خوب دعوت میکند. اویشی، استاد روانشناسی دانشگاه شیکاگو و یکی از برجستهترین پژوهشگران حوزهی شادی و معنا، در این کتاب با تکیه بر سالها تحقیق علمی و تجربههای شخصی، ایدهای تازه مطرح میکند: این که زندگی خوب فقط به شادی یا معنا خلاصه نمیشود، بلکه بُعد سومی به نام «غِنای روانی» هم دارد که میتواند ما را به زندگیای عمیقتر و رضایتبخشتر برساند. او با زبانی زنده و داستانهایی گیرا، ما را به سفری در ذهن و قلبمان میبرد تا بفهمیم چطور میتوانیم زندگیمان را پربارتر کنیم.
ایدهی اصلی کتاب این است که شادی و معنا، هرچند مهماند، گاهی تلههایی دارند. اویشی میگوید شادی میتواند ما را به روزمرگی و پشیمانی بکشاند، چون دنبال راحتی و پیشبینیپذیری میرویم و از تغییر میترسیم. از طرف دیگر، زندگی معنادار گاهی ما را در تنگنای وفاداریهای نابجا یا دیدی محدود گیر میاندازد. او پیشنهاد میکند که غِنای روانی – یعنی زندگیای پر از کنجکاوی، تجربههای متنوع و پذیرش چالشها – راهی است که این دو را متعادل میکند و به ما رشد، بینش و حس پُری میدهد. این دیدگاه مثل باز کردن پنجرهای تازه به دنیای خودمان است؛ جایی که تجربههای جدید، حتی اگر سخت باشند، به ما کمک میکنند خودمان را بهتر بشناسیم.
یکی از ابزارهای جذاب اویشی، «پرسشنامهی زندگی غنی روانی» است که در کتاب آورده و به ما کمک میکند ببینیم چقدر زندگیمان را با کنجکاوی و کاوش پرکردهایم. او میگوید برای غنیترکردن زندگی، لازم نیست کارهای عجیب وغریب بکنیم؛ گاهی یک پیادهروی ساده درمسیری تازه، خواندن کتابی که همیشه ازش فرار میکردیم یا حتی صحبت با آدمی متفاوت، میتواند ذهنمان را باز کند. این روش مثل کاشتن بذری است که کمکم به درختی پر از شاخههای متنوع تبدیل میشود – درختی که هر شاخهاش داستانی تازه دارد.
کتاب در سه بخش اصلی پیش میرود: اول، این که چرا شادی و معنا به تنهایی کافی نیستند و تلههاشان چیست؛ دوم، این که چطور با کنجکاوی و تجربههای جدید، زندگیمان را غنی کنیم؛ و سوم، این که این نگاه را به بخشی از وجودمان تبدیل کنیم تا زندگیای با حسرت کمتر داشته باشیم. اویشی با داستانهایی از زندگی خودش – مثل تفاوت زندگی پدرش در دهکدهای کوچک در ژاپن با انتخابهای پرماجرای خودش – و مثالهایی از آدمهایی مثل استیو جابز یا الیور ساکس، این ایدهها را ملموس میکند. او نشان میدهد که چطور یک لحظهی سادهی کنجکاوی، مثل امتحان کردن یک غذای جدید، میتواند دریچهای به فهم تازهای از خودمان باز کند.
«زندگی در سه بُعد» فقط برای روانشناسها یا آدمای خاص نیست؛ برای هر کسی است که حس میکند زندگیاش میتواند چیزی بیشتر از روتین همیشگی باشد. اویشی با زبانی صمیمی و پر از طنز، به ما یادآوری میکند که زندگی خوب، لزوماً زندگی آروم یا پر از هدفهای بزرگ نیست، بلکه میتواند پر از لحظههای کوچک اما عمیق باشد که ما را تغییر میدهند. او میگوید غِنای روانی مثل یک سفر است – گاهی سخت، گاهی پر از پیچ و خم، ولی همیشه ارزشمند. این کتاب مثل یک دوست باهوش است که کنارمان مینشیند و با هر صفحه، ما را به خودمان و دنیای اطرافمان نزدیکتر میکند، تا روزی که بگوییم: «حالا میفهمم چطور میتوانم زندگیام را پرازرنگ و معنا کنم، بدون این که در دام تکراریا اجبار بیفتم.»
دیدگاه خود را بنویسید