
کتاب «ازمن نشنیده بگیر: یادداشتهایی (تقریباً) واقعی دربارهی شایعهپراکنی» نوشتهی کلسی مککینی، مثل یک مکالمهی دزدکی و هیجانانگیز است که تو را به گوشهای میکشد و با صدایی آرام، رازهایی را درگوشت زمزمه میکند. مککینی، روزنامهنگار و میزبان پادکست پرطرفدار«نورمال گاسیپ»، دراین کتاب که درفوریهی 2025 منتشر شده، به دنیای شایعهها سرک میکشد و با نگاهی تازه و کنجکاوانه، ما را دعوت میکند که این عادت قدیمی انسانها را از زاویهای دیگر ببینیم. او با تلفیقی از تجربههای شخصی، پژوهشهای علمی و تحلیل فرهنگ عامه، نشان میدهد که شایعهپراکنی فقط یک سرگرمی نیست، بلکه بخشی جدانشدنی از زندگی اجتماعی ماست که میتواند هم بسازد و هم خراب کند.
ایدهی مرکزی کتاب این است که شایعهها، برخلاف تصوررایج که آن را گناهی زنانه و بیارزش تلقی می کنند، نقش مهمی در شکل دادن به روابط و جوامع ما دارند. مککینی میگوید شایعهپراکنی ازهمان روزهای اول بشریت – مثل وقتی که انسانهای اولیه دورآتش ازهمسایههاشان حرف میزدند – راهی بوده برای فهمیدن این که به چه کسی میشود اعتماد کرد و ازچه کسی باید دوری کرد. اما او فقط به خوبیهایش نگاه نمیکند؛ با صداقت از این حرف میزند که چطورشایعهها میتوانند به ابزاری برای سرکوب و آسیب زدن تبدیل شوند، بهخصوص وقتی قدرت دردست کسانی باشد که از آن سوءاستفاده میکنند. این پارادوکس – این که شایعه هم میتواند ناجی باشد و هم ویرانگر – چیزی است که کتاب را جذاب و چندلایه میکند.
یکی از تکنیکهای بامزه و هوشمندانهی مککینی، استفاده از «آیتمهای کور» (blind items) است؛ همان شایعههای بینامونشان که همه ی ما عاشق حدس زدنشان هستیم. او توی کتاب، داستانهایی از زندگی واقعی یا فرهنگ عامه تعریف میکنه – مثلاً ماجرای دو نقاش معروف که ازدواجشون با یه سوءتفاهم عجیب به هم میخوره – و بعد ما را به حال خودمان رها میکند تا خودمان دنبال حقیقتش بگردیم. این روش مثل یه بازی ذهنی است که هم سرگرمت میکند و هم مجبورت میکند به این فکر کنی که چرا اینقدر دنبال دانستن زندگی بقیه هستیم. مککینی میگوید این حس کنجکاوی، بخشی ازذات ماست و شایعهها وسیله ای هستند برای ارضای این حس.
کتاب در سه بخش اصلی پیش میرود: اول، این که شایعه چه هستند و چرا ما اینقدر دوسشان داریم یا ازآن ها متنفریم؛ دوم، چطوردرتاریخ و فرهنگ – از حماسهی گیلگمش تا رئالیتی شوهای امروزی – خودش را نشان داده؛ و سوم، این که چطورمیتوانیم ازشان استفاده کنیم بدون این که به خودمون یا بقیه آسیب بزنیم. مککینی با داستانهایی اززندگی خودش – مثل وقتی که شنوایی یک گوشش را از دست داد و فهمید چقدربه شنیدن حرفهای بقیه وابسته است – و مثالهایی ازآدمای معروف مثل بریتنی اسپیرز، این موضوع رو برایمان ملموسترمیکند. او میگوید شایعه، مثل یه آینه است که خودمان ودنیای اطرافمان رو توی آن میبینیم.
«از من نشنیده بگیر» برای کسانی که عاشق داستانهای پشت پرده هستند یا فقط میخواهند یه چیزجدید یاد بگیرند، کتابی است که نمیتوانند زمین بگذارند. مککینی با زبانی شوخ و صمیمی، به ما یادآوری میکند که شایعهپراکنی، به نحوی مثل نفس کشیدن توی جمع است – نمیتوانی جلویش را بگیری، ولی میتوانی یاد بگیری چطوربهترازش استفاده کنی. این کتاب مثل یک دوست نزدیک است که هم سرگرمت میکند وهم به توچیزهایی یاد میدهد که تا حالا به آن ها فکرنکرده بودی. وقتی تمامش میکنی، ناگهان میفهمی که شایعهها فقط حرفهای الکی نیستند؛ بلکه یک جورراهنما برای زندگی دراین دنیای شلوغ و پرازرازهستند.
دیدگاه خود را بنویسید