پَر یه رمان از شارلوت مری مارتیسن نویسنده زن انگلیسی تبار هست. یه رمان جذاب و عاشقانه‌ای زیبا و لطیف که توی ایران به شهرت زیادی دست پیدا کرده.
شارلوت مری مارتیسن با نگارش رمان پر، یه داستان خطی جذاب و خوندنی نوشته که تا پایان داستان، مخاطب رو با قهرمان داستان همراه می‌کنه.
حالا میریم سراغ ماجرای رمان جذاب، خوندنی و دوست‌داشتنی پر به قلم شارلوت مری مارتیسن:
یک روز مردی به اسم راجر دالتون تصمیم میگیره که سرگذشت بخشی از زندگی خودش رو که به صورت مکتوب هست و مدت زیادی میگذره که ازش نگهداری می‌کنه به دوستش ویویان بسپره. هدف راجر دالتون از این تصمیم این هستش که دوستش ویویان این مکتوبات رو به چاپ برسونه که همه مردم سرگذشت جالب و عاشقانه‌اش رو بخونن و با شخصیت و سرنوشت‌اش آشنا بشن.
حالا این متن در دست ویویان هست و ویویان تصمیم گرفته که این متن رو بخونه. حالا ویویان مشغول خوندن این متن و سرگذشت جالب و خوندنی راجر دالتون برای ما هست و ما رو با سرگذشت جالب این شخصیت آشنا می‌کنه.
موضوع این متن، ماجرای آشنایی راجر دالتون با مادام کوترل هست.
راجر دالتون که حالا دیگه چهل ساله شده، چندین ساله که کارمند اداره بیمه هست. راجر زندگی آرام و شادی در کنار همسر و بچه‌هاش داره که از بابت‌اش رضایت خاطر داره.
روزی پرونده‌ای به راجر محول میشه. پرونده مرگ یه مرد، همسر مادام کوترل. دالتون بعد از ملاقات با خانم کوترل شیفته و شیدای این خانم میشه و تصمیم میگیره که آرامشی که توش هست رو به خاطر عشق و شیدایی‌اش به خطر بندازه.
ما ماجرای این عشق نامتعارف و پرخطر و چالش برانگیز رو به قلم شارلوت ماری مارتیسن میخونیم.
میمنت دانا این روایت زیبا رو به فارسی ترجمه کرده و نشر جامی چاپ و انتشار اثر رو برعهده گرفته.
جایی از کتاب پر میخونیم:
یک حس عجیب و ناراحت‌ کننده‌اى مرا آزار مى‌داد، مگر من از او چه مى‌خواستم؟ باز هم رنج و بدبختى، باز هم عذاب و دربدرى، او مى‌خواست به خارج برود، به سوى یک زندگى پاک، ساده و بى‌غل و غش. او مى‌خواست با ریاضت جسمى گناه خود را بشوید، روح او به قدر کافى رنج و مشقت کشیده بود.