تابستان پیش از تاریکی یه کتاب ستایش شده و جذاب، یه رمان خواندنی و تامل برانگیز از یکی از بهترین نویسنده‌های زن تاریخ ادبیات انگلیس و مسن‌ترین برنده جایزه نوبل ( تا اون زمان ) ، رمانی عمیق و ژرف از دوریس لسینگ انگلیسی هستش.
دوریس لسینگ نویسنده زن برنده جایزه نوبل، دو دغدغه و امر مهم توی زندگی داشت؛ فمینیسم و صوفی‌گری. رگه‌های هردوی این دو دغدغه توی زندگیش کاملا مشهوده.
حالا میریم سراغ ماجرای کتاب تابستان پیش از تاریکی به قلم دوریس لسینگ:
کیت براون یه زن انگلیسی هست که چندین سال پیش ازدواج کرده و صاحب چندین فرزند شده. چهار فرزند حاصل ازدواج کیت براون و شوهرش هستن. حالا مدتی میشه که هر چهار فرزند کیت براون فراری هستن.
بعد از ازدواج کیت براون و همسرش، این زن همه وقت و انرژی‌اش رو صرف بچه‌هاش و همسرش کرده و بدون ذره‌ای فکر کردن به خودش و زندگی خودش، تمام وقتش رو صرف خانواده‌اش کرده.
همسر کیت براون توی جنگ اسیر شده. کیت حالا که به خودش نگاه میکنه، میبینه که نه هیچ فرزندی نه هیچ شوهری رو دور خودش نمیبینه. شاید حالا بهترین موقعیت هستش برای اینکه بعد از چندین سال بالاخره ذره‌ای طعم آزادی رو توی زندگی شخصی‌اش بچشه.
حالا تابستون شده، هوا گرم، طبیعت توی زیباترین و درخشان‌ترین زمان سال هست و کیت براون وقت این رو داره که تا پیش از تاریکی‌ای که مجددا در انتظارش هست، باز هم چند روز آزادی رو لمس کنه.
دوریس لسینگ توی کتاب تابستان پیش از تاریکی، چهره زنی رو به تصویر کشیده که همه عمرش به خاطر اطرافیان‌اش فدا شده و حالا حق این رو داره که طعم آزادی رو بچشه.
جایی از کتاب تابستان پیش از تاریکی به قلم دوریس لسینگ میخونیم:
حتی به رغم درد و رنج فراوانی که می کشیم، باز هم به اندازه ی کافی نمی توانیم تجربه ی لازم را کسب کنیم و هر چه بیشتر می آموزیم، بیشتر به نادانی خود پی می بریم.