از طرف آبری با عشق

وضعیت : موجود

قیمت : 1,302,400 ریال

1,480,000 ریال

پاکتی که نامه های جیلی تویش بود را برداشتم و قبل از این که مامی ببیندم از خانه زدم بیرون. انگار توی خانه ی بریجت هم کسی بیدار نشده بود. خودم یادم بود چه جوری بروم پای درخت. وقتی رسیدم آن جا ایستادم و بالا را نگاه کردم. هیچ وقت خوب بلد نبودم از درخت بروم بالا. نامه ی جیلی را گذاشتم لای دندانهایم. پایین ترین شاخه را پیدا کردم و ازش رفتم بالا خیلی طول کشید چون روی هر شاخه یک دقیقه بی حرکت می ایستادم و فکر می کردم چقدر می ترسم بروم بالاتر. با اینکه داشتم شرشر عرق می ریختم و پوست دستم لیز شده بود اما همین جور به بالا رفتن ادامه دادم. آخرش رسیدم به جایی که حس کردم نمی توانم بروم بالاتر. با احتیاط نشستم نامه ی جیلی را از دهانم آوردم بیرون و یک جوری که تکيه اش به تنه ی درخت باشد گذاشتمش روی شاخه. به نظرم باید همین کار را باهاش می کردم بعد هم برگشتم پایین.
درست همان موقع مامی که احتمالا صدای تلفن را از داخل حمام شنیده بود دوید توی آشپزخانه و قبل از این که بتوانم حرفی بزنم گوشی را از دستم کشید. دورش حوله پیچیده‌ بود اما چک چک ازش آب می چکید. نشستم پشت میز آشپزخانه اولش مامی داشت حرف های معمولی مثل معرفی آره و نه و چند تا چیز در مورد من می گفت مثلا این که تنها نبودم. اما بعد هی گفت: خدا رو شکر خدا رو شکر. حوله اش را محکم دور خورش نگه داشته بود. گوش هایم شروع کردند به زنگ زدن. انگار مامی داشت از ته یک تونل دور و دراز حرف می زد یواش از میز بلند شدم و بعد فوری راهم را کج کردم طرف پله ها. دویدم سمت تختم دراز کشیدم و همین طور که منتظر بودم نفس هایم را می شمردم.

مشخصات نقد و بررسی نظرات کاربران