کتاب شاهکار یه رمان مهم، جذاب، با موضوع و فرمی دوست داشتنی و خاص از امیل زولا نویسنده ناتورالیست فرانسوی هست.
این رمان، یه کتاب دیگه از مجموعه‌ای به قلم امیل زولا با نام « خانواده روگن ماکار » هست.
ماجرای رمان شاهکار: سرگذشت نقاشی جوان به اسم کلود لانتیه. بنا به عقیده خیلی از منتقدها، این کتاب بیشتر سرگذشت‌نامه است. حال و هوای این رمان، شخصیت‌های واقعی این داستان که شامل خیلی از دوستان امیل زولا، خود امیل زولا و شخصیت‌های نزدیک این نویسنده میشن، با اسم‌های مستعار یا حقیقی توی این رمان حضور دارن. خیلی از منتقدها بر این باورن که شخصیت کلود لانتیه، الهام گرفته از پل سزان نقاش، دوست نزدیک و قدیمی امیل زولا هستش. و خیلی از ماجراهایی که روایت میشه، بر اساس واقعیت و خاطرات این نقاش هست.
کلود لانتیه، نقاش جوان که همه فکرش معطوف به خلق یه شاهکار بی‌بدیل و خاصه، یه شب بارونی توی راه برگشت به خونه با دختری جوان مواجه میشه. این دختر جوان به خاطر بارش شدید و هوای بد، توی بارون گیر کرده و جایی رو نداره که بره. لانتیه قبول میکنه که این دختر رو به خونه خودش ببره که شب رو اونجا استراحت کنه.
صبح فردا، دختر از اون خونه میره. بعد از اینکه دختر کلود لانتیه رو ترک میکنه، لانتیه متوجه میشه که شیفته این دختر شده، و بعد از رفتن دختر، مدام به اون فکر میکنه. از طرف دیگه دختر هم مدام به این نقاش جوان فکر میکنه و دلباخته اون شده.
کلود همه تمرکزش روی خلق یه شاهکار هنریه، اما با این وجود، تصمیم میگیره که به دنبال دختر بره و اون رو پیدا کنه.
مدتی از این واقعه گذشته که بخش اصلی داستان شروع میشه. کلود لانتیه همه ذهنش متمرکز روی خلق اثر هنریه، حاضره بابت رسیدن به یه شاهکار هنری، همه چیز خودش رو فدا کنه.
امیل زولا توی این داستان ناتورالیستی، سرگذشت تامل برانگیز این جوان شیفته‌ی نقاشی رو روایت میکنه.
علی اکبر معصوم بیگی این کتاب زولا رو ترجمه کرده و نشر نگاه انتشارش رو برعهده گرفته.
بخشی از کتاب شاهکار به قلم امیل زولا میخونیم:
گذشته تنها گورستان توهمات ماست، در گذشته تا ابد پای ما به سنگ قبرها می‌گیرد و سکندری می‌خوریم