رمان های کلاسیک نوجوان رابین هود

وضعیت : موجود

قیمت : 1,320,000 ریال

1,500,000 ریال

حالا اینجاست آن راهب خاکستری پوش که تا دلت بخواهد خوب است و مهربان
برای پاک کردن همه ی گناهان مان تا جایی که لازم باشد کسی که با رشادت و دلیری اش درختان بلوط را به زیر می کشد دشمنانی را که برایش صف کشیده اند تار و مار می کند چون ما مردان خوشحال جنگلی، آوازه خوانان اوبیم بنابراین با راهب جنگجویمان آواز می خوانیم.
تابستان آمد و رفت در جنگل شروود برگ های درختان قهوه ای شده بودند روزی جان کوچولو و اسکارلت و گروهی از مردان رابین در مخفیگاه کوهستانی در حال تمرین با تیر و کمان و نیزه ی چوبی بودند. یک دفعه ماریان گفت رابین من کمی متعجب و در عین حال ناراحتم که چرا از برادر میکل مهربان هیچ خبری نیست رابین متفکرانه سرش را به علامت موافقت تكان داد و گفت مطمئنم که او می داند تو در جنگل زندگی می کنی او در روز جشن در گامول کمک زیادی به تو کرد همان روزی که شوالیه گیزبورن و داروغه برای دستگیری ام آمده بودند.
ماریان گفت واقعاً ماجراهای غیر منتظره ای پیش آمد. او یک دفعه کنار ساحل رودخانه آمد و چوب دستی اش را توی هوا چرخاند و تار و مارشان کرد؛ اما بعد از تمام شدن ماجرا بدون این که حتی یک کلمه با من حرف بزند ناپدید شد.
رابین پرسید: پدرت ملاقاتت را با او در قصر آرلینگفورد ممنوع کرده بود؟
ماریان سرش را به علامت مثبت تکان داد و اضافه کرد راهب بزرگ کلیسای فانتینز هم او را بیرون کرده بود برای همین گفت که می خواهد مثل یک تارک دنیا خیلی ساده و معمولی توی اتاقکی در کنار رودخانه زندگی کند.

مشخصات نقد و بررسی نظرات کاربران