آنتوان چخوف، پزشک و نویسنده برزگ روسیه که خیلی¬ها اعتقاد دارن بهترین داستان کوتاه¬نویس تاریخ ادبیات جهانه، سال 1860 توی شهر تاگانروگ، یکی از شهرهای جنوبی روسیه به دنیا اومد و از همان دوران دانشگاه شروع می‌کنه به نوشتن داستان¬های کوتاه طنزآمیز با دید انتقادی. کتاب الینکای عزیز گزیده¬ای از چند تا از معروف¬ترین داستان کوتاه-های چخوف به انتخاب مترجم کارکشته، عبدالحسین نوشینه. این مجموعه شامل داستان¬های «مرد چاق، مرد لاغر»، «آفتاب پرست»، «ماسک»، «وانکا»، «شوخی»، «سرگذشت ملال¬انگیز»، «سبکسر»، «انگور فرنگی»، «ایونیچ» و داستان «الینکای عزیز». داستان الینکای عزیز قصه دختر سالم و زیبا و پاکدلیه که بدون عشق نمی‌تونه به زندگی¬ش ادامه بده و آرمانش توی زندگی پیدا کردن عشق واقعیه. الینکا دختر کارمندی بازنشسته¬س که بعد از فوت پدرش دیگه تنها شده و آتش پر کردن زندگیش از یه عشق پر شر و شور رو زبانه¬دارتر کرده. یه روز الینکا با فردی به اسم کوکین، پیمان¬کار و موسس باغ تفریحات، هم صحبت می‌شه و بعد از درد و دل¬های او، عاشق کوکین می‌شه و با همدیگه ازدواج می¬کنند. الینکا مشغول خو گرفتن به زندگی تازه و هماهنگ کردن خودش با عقاید و دیدگاه¬های شوهرش نسبت به زندگیه که با مرگ ناگهانی کوکین او باز هم تنها می‌شه. سپس با فروشنده چوب ازدواج می‌کنه و بعد از مرگ این شوهرش هم با دامپزشکی ازدواج می‌کنه و هر بار که الینکا سعی می‌کنه که روی آرامش و عشق رو ببینه، دست تقدیر راحتش نمیذاره. انگار الینکا تجسم این جمله نیچه¬س که می‌گه ما وقتی که عاشق هستیم، در واقع عاشق طرف مقابل نیستیم، بلکه در واقع عاشق احساسی هستیم که به اون فرد داریم. از داستان¬های مطرح دیگه این مجموعه داستان «یه داستان ملال¬انگیزه» که قصه دانشمند مشهوریه که وقتی به گذشته¬ش نگاه می‌کنه و نتیجه زندگی چند ساله¬ش¬رو می¬بینه، ناامید و سرخورده می‌شه و زندگیش رو دور از اون آرزوها و خواسته¬هایی می‌بینه که روزی توی ذهنش بودن.