کتاب درباره پسری به نام سامی حایز رودریگز است در واقع شاید شما همان بچه را بشناسید چون او همان بچه‌ای است که همه مسخره‌اش کردند چرا چون مادرش مجبورش کرد یک ربات را با خود به مدرسه ببرد به نظر سامی احمقانه‌ترین و خجالت آورترین چیزی که ممکن است در تاریخ یک مدرسه اتفاق بیفتداین ایده بوده
ازهمه بدتراینکه ربات فکر می‌کند که برادر سامی است این ایده احمقانه البته به نظر سامی از کجا آمده است ؟از مادر سامی تازه پدر هم دست داشته است و به این ایده مسخره از نظر سامی می‌گوید خارق‌العاده البته به نظر سامی خدا را شکر خواهر کوچولوی او به نام مدی هنوز طرف او را می‌گیرد سامی و مدی با همدیگر خیلی دوست هستند مواقعی که با هم صبحانه می‌خورند درباره همه چی صحبت می‌کنند اما خب صبحانه خوردن آنها هم ماجرا دارد چون با توجه به اختراع غیرمعمولی مادرش به نام صبحانه ساز آنها صبحانه می‌خورند
در واقع مادر سامی یک پروفسور از خانم پروفسور الیزابت هایس چون او بیش از حد باهوش است و همیشه ایده‌های خلاقانه و جدید دارد سامی و خانواده‌اش در یک خانه پر از ربات زندگی می‌کنند همه چیز عادی بود تا اینکه مادرش در فکر ساختن یک ربات جدید افتاد تا با سامی به مدرسه برود در واقع مادر سامی به فکر او بود و می‌خواست او یک داداش ربات داشته باشد اگر شما هم دوست دارید بدانید که زندگی کردن با یک عالم ربات‌های هیجان انگیز با هوش چقدر می‌تواند جذاب باشد با این کتاب همراه باشید کتاب برای نوجوانان بالای ۱۰ سال نوشته شده است