وقتی با قدم های محکم از میان درختان جنگل به خانه برمی گردیم یک لحظه هم از وراجی برای آدام دست برنمی دارم ذهنم مثل رودی از کلمات و افکار است که می گذارم آزادانه جریان پیدا کند.
برایش از هیولایی می گویم که دنبالم آمد و لحظه ای که اسبم را دیدم و فهمیدم چه موجودی است. پرنده ی ستاره ای آدام! باورت می شه؟ می دونی این چه معنایی می تونه داشته باشه؟ نکنه یه راهی برای خروج از غبار هست؟ نکنه غبار مثلا داره از هم باز می شه؟
ولی حس پرهای بال اسب فرق می کرد. چرمی و قوی مخصوص دویدن در طوفان، دو نیم کردن ابر طوفان زا. به زودی این حس را تجربه خواهم کرد. سوار کار خواهم شد.
سرت را بلند نکنی ها. آدام توی مسیر جدیدی در وست وودز راهم می برد. با این که نمی بینم کجاییم، می دانم در عمق جنگلیم. زمین پر از خار و بوته است. باد بین درخت ها یچ پچ می کند. پرنده های شب به همین زودی جیک جیک آهسته شان را شروع کرده اند. بهش یادآوری می کنم باید زود برگردیم خانه. انگار خودش نمی داند. غبار هنوز کامل از خانه نرفته که صدای آشنای کاری مامان بزرگ مپ را می شنویم. می روم به سمتش ولی چیزی نمی گویم از طرز نگاهش می فهمم می داند. مامان بزرگ مپ، آهسته جوری که پدر و مادرم نشنوند می گوید: رو سکو دیدمش حتی یه هفته هم صبر نکردن! دروغ گفتن. دست چپم را مشت می کنم. امید و خشم بدنم را لبریز می کند و درونم می پیچد. زخمی شده؟ سرش را چپ و راست می کند. با چند تا بچه ی دیگه اون جا ایستاده بودن یه خرس عروسکی و یه کتاب دستش بود. یه غبار کوچولو هم روی شونه ش بود.
کتاب چیدن نور ستاره‌ها نوشته ناتالی لید است
ناتالی در چاتا موگای تنسی زندگی می‌کند او با یک بیماری به دنیا آمده است او مشکل استخوان سازی دارد و مجبور است از واکر و صندلی چرخدار برای جابجایی استفاده کند اما کتاب‌های ناتالی با وجود بیماری سختش یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های کودکان و نوجوانان در نیویورک تایمز است.
کتاب چیدن نور ستاره‌ها در ژانر فانتزی نوشته شده و مناسب رده سنی ۱۲ سال به بالا است این کتاب اولین بار در ۲۶ مارس ۲۰۱۹ منتشر شد و در مدت زمان کوتاهی با استقبال زیادی از طرف مخاطبین روبرو شد اگر در شهری زندگی می‌کردید که گرد و غباری سهمگین تمام شهر را فرا گرفته بود آیا می‌توانستید از حال خوب سخن بگویید؟ نه ستاره‌ای در آسمان پیداست نه ماهی و نه خورشیدی تنها چیزی که به گوش می‌رسد صدای خس خس سینه‌هایی است که نفس‌هایشان بر اثر گرد و غبار به شماره افتاده است.
در چنین شهری که نوری هم به آن نمی‌تابد آسمانی آبی نیست ایا سخنی هم به امید و خوشحالی گفته می‌شود ناگفته نماند اگر هم روشنایی در شهر وجود داشته باشد فقط ناشی از نور اجاق‌ها می‌باشد
رمان چیدن نور ستاره‌ها داستان زندگی دختری ۱۲ ساله به نام مالی است دختری که به خاطر کمک به خانواده‌اش مجبور به کار کردن شده است مالی برای حفظ کردن شغلش تمام تلاشش را می‌کند مالی به سختی کار می‌کند و در جواب زورگویی دیگران حرف‌ها در گلوی مالی می‌ماند با وجود تمام این سختی‌ها مالی نوری در قلبش دارد نوری که از آتش اجاق‌ها نیست بلکه از مهربانی و محبتی است که مالی به انسان‌های اطرافش دارد همین نور است که با تمام سختی‌های زندگی مالی قلب مالی را روشن و دلش را گرم نگه می‌دارد.
داستان چیدن نور ستاره‌ها درباره فداکاری شجاعت و عشق است این کتاب کم نظیر تا آخرین لحظه شما را با خود همراه می‌کند و تاثیر حیرت انگیز کتاب تا مدت‌ها بعد از به پایان رسیدن داستان در عمق جانتان باقی می‌ماند