12%

قصه های زاگرس

وضعیت : موجود

قیمت : 572,000 ریال

650,000 ریال
  • به دل جمعیت زد. کسی او را نمی شناخت شلواری خاکستری پوشیده بود و پیراهنی کهنه اما تمیز با چهار خانه های آبی ملایم. پوتین کهنه و واکس نزده به پا داشت. چهل و پنج سالش می شد و جز ساکی که توش خرت و پرت های زندان بود خمیر دندان و مسواک و پیراهن و زیر پیراهن و یک فرهنگ لغت انگلیسی و چند تا کتاب چیز دیگری نداشت. مادر پیر و خواهرش پنج سال آزگار بود به ملاقاتش نیامده بودند. دو سال اول ماهی یک بار به ملاقاتش می آمدند اما یکباره قطع شده بود ... خواهرش یکبار نذر کرده بود که از آن شهر کوچک تا مرکز استان پیاده می اید و پیاده آمده بود و یقه ی فرمان دار را گرفته بود که ما غیر از او کسی را نداریم. درآمدی هم نداریم بی او زندگی ما نمی گذره بی او آب خوش از گلوی ما پایین نمی ره. عفوش کنید. به خاطر خدا عفوش کنید. آخر مگر چه کرده؟ چه کرده که دو ساله اونجاس؟ اما نه یکی دیگر هم بود که دل حکمت برایش می تپید: گیسو سیاه ! گیسو سیاه با آن چشمان درشت کنجکاو و چهره ی بشاش، شش کلاس سواد و نگاهی دزدانه و شرم آلود به حکمت. همسایه بودند. می خواست برای گیسو سیاه بنویسید و بپرسد که بر سر مادر پیر و خواهرش چه آمده؟ کی رفته بودند؟ چگونه رفته بودند؟ ملاقاتی که قطع شد برای پول خرید تاید که لباس های چرکش را بشوید ماند که چکار کند؟ برای پول روزنامه، سلمانی، پول دکتر که معاینه اش بکند، دست به سوی کسی دراز نکرد، نه از غرور، هر جا که دست دراز می کرد باید زیر چتر گشوده ای هم می رفت. و در آن جا انواع چترها بود. زید هر چتری می رفت باید از بقیه آنگ و برحسب می خورد.

مشخصات کلی

  • قطع
    رقعی
  • پوشش جلد
    گالینگور

مشخصات فنی

  • نویسنده
    منصور یاقوتی
  • ناشر
    شباهنگ
  • مترجم
  • تاریخ آخرین چاپ
    1399
  • تعداد صفحات
    408
امتیاز کاربران به: قصه های زاگرس
Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

    محصولات مرتبط