12%

تابستان آن سال

وضعیت : موجود

قیمت : 836,000 ریال

950,000 ریال
  • به مزرعه که برگشتیم ساعت نزدیک دو و نیم بود. کمردرد اوباچان امانش را بریده بود با این حال سفره ی پلاستیکی ای را که با پول خودمان خریده بودیم پهن کرد و ساندویچ ها را روی آن درست کرد. او باچان کمال گرا بود. ساندویچ هایش مثل آثار هنری بودند آن ها را به شکل مثلث های متساوی الاضلاع می برید و همیشه برش چنان نازکی از پیاز به آن اضافه می کرد که آدم اصلا متوجه وجودش نمی شد. گوشت ساندویچ هایش هم همیشه سر جای خودش بود هیچ وقت نمی شد گازی به ساندویچت بزنی و یک عالمه نان بدون گوشت کافی گیرت بیاید. سپس از جعفری برای اشتها برانگیز شدن ساندویچ استفاده می کرد و به غیر از آن بخش هایی از جعفری را پرپر می کرد تا ساندویچ هایش کمی گل گلی به نظر بیایند راستش من کمکش کرده بودم تا درباره ی ساندویچ درست کردن مقاله ای بنویسد. آن مقاله را به روزنامه ی محلی فرستاد و وقتی چاپش نکردند اشتراکمان را لغو کرد.
    احتمالا کارکنان داشتند از گرسنگی هلاک می شدند. اوباچان به من گفت تو. به خانم پارکر گفت من تمام کردم نگفت «ما» تمام کردیم.
    سوار وانت شدم و دکمه ی بیسیم را فشار دادم خانم پارکر هنوز آن بیرون مشغول راندن یکی از کمباین ها بود به او گفتم مادربزرگم ساندویچ ها را حاضر کرده. همین حالا می آید آن جا. اوباچان ساندویچ ها را با خودش آورده و روی صندلی راننده نشسته بود.

مشخصات کلی

  • قطع
    رقعی
  • پوشش جلد
    شومیز

مشخصات فنی

  • نویسنده
    سینتیا کادوهاتا
  • ناشر
    شهر قلم
  • مترجم
    آیدا عباسی
  • تاریخ آخرین چاپ
    1400
  • تعداد صفحات
    224
امتیاز کاربران به: تابستان آن سال
Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.