اندیشه‌های رنه دکارت را باید نقطه شروع فلسفه مدرن دانست. وی از بنیان‌گذاران عقل‌گرایی مدرن است. عقل‌گرایی که در نهایت به اروپایی که امروزه می‌شناسیم ختم شد. دکارت از «شک» آغاز می‌کند. شک به همه چیز. دکارت می‌پرسد من شک دارم که آیا آنچه می‌بینم می‌تواند چیزی جز یک خواب باشد؟ وی شک را تا به آن حد پیش می‌یرد که حتی می‌پرسد آیا اصلا وجود دارم؟ پاسخ معروف دکارت به این پرسش را شاید بسیاری از ما شنیده باشیم؛ «می‌اندیشم، پس هستم.» دکارت می‌گوید که حتی اگر آنچه می‌بینم خواب باشد باز از یک چیز مطمئنم، و آنکه این است که من وجود دارم. من به عنوان کسی که دارد به این مسئله می‌اندیشد و دست به شک کردن می‌زند وجود دارد. بنابراین آنکه می‌اندیشد، هست، وجود دارد. اما دکارت برای این سوال که آیا آنچه می‌بینم نیز واقعی است یا نه نیز پاسخی دارد. او می‌گوید که خدا خیر مطلق است، و خیر مطلق دست به فریب و دروغ نمی‌زند. بنابراین آنچه می‌بینم نیز واقعی است. دکارت همه این مسائل را در کتاب تاملات خودش مورد بررسی قرار می‌دهد. اما این صحبت‌های دکارت موجب نقدها و حملاتی به او شد. کتاب اعتراضات و پاسخ‌ها همانطور که از نام آن پیداست، پاسخ دکارت به نقدهایی که دچه به صورت نامه‌نگاری و چه به صورت انتشار عمومی به او شده است. اعتراضات و پاسخ‌ها به نوعی بزرگ‌ترین و جامع‌ترین اثر دکارت است. چرا که در آن علاوه بر بررسی مجدد مسائل فلسفی از پیش مطرح شده او در کتاب تاملات، نقدهای وارد شده به این مباحث نیز مورد مطالفعه مخاطبان قرار می‌گیرد. از طرفی پاسخ‌های دکارت تنها تکرار مباحث کتاب تاملات نیست، وی با گسترش و بسط مباحث قبلی خود، درهای جدیدی از اندیشه‌اش را به روی دنیای فلسفه باز می‌کند. مباحثی که موجب شده به وی لقب پدر فلسفه جدید را بدهند.