کتاب تربیت احساسات، عاشقانه‌ای جذاب، دوست‌داشتنی و یکی از شاهکارهای مهم ادبیات فرانسه، رمانی به قلم گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی هستش.
کتاب تربیت احساسات، راجع‌به پسر جوانی به اسم فردریک مورو هستش. فردریک مورو، جوانی که تصمیم میگیره از محل سکونت خودش خارج شه، از شهری که توش بزرگ شده خارج شه و وارد مرحله جدیدی از زندگی‌اش بشه، مرحله‌ای جدید، برای رسیدن به موفقیت.
فردریک مورو سفرش رو شروع کرده. حالا سوار کشتی هستش و امیدوار به اینکه موفقیتی کسب کنه. اما توی کشتی اتفاقی می‌افته که همه‌چی برای فردریک مورو دچار دگرگونی میشه. فردریک توی کشتی یه خانم زیبا میبینه و دلباخته‌اش میشه. خانمی به اسم مادام آرنو، زنی شوهردار.
فردریک توی کشتی با دو نفر آشنا میشه؛ مادام آرنو و همسرش. فردریک تصمیم میگیره که برای اینکه به مادام آرنو نزدیک شه، با همسرش ارتباط نزدیکی پیدا کنه، ارتباطی که مسیر زندگی فردریک مورو رو تغییر میده.
فلوبر توی این کتاب به مضمون احساس به طور متمرکز می‌پردازه. از یه طرف کتاب به امیدواری و وابستگی فردی یه مرد جوان می‌پردازه و از طرف دیگه راجع‌به زوال اجتماعی هستش.
کتاب تربیت احساسات از جهاتی جزو مهم‌ترین آثار تاریخ ادبیات شناخته میشه. توی این کتاب، از ساختار و نظم قدیمی‌ای که توی آثار همیشگی ادبیات کلاسیک مشهوده خبری نیست. گوستاو فلوبر با نوشتن کتاب تربیت احساسات، تلاش کرده اون نظم کلاسیک رو به‌هم بزنه و نظم جدیدی برای نوشتن رمان خلق کنه. به تعریف خود فلوبر، کتابی برای هیچ.
مهدی سحابی این کتاب رو ترجمه کرده و نشر مرکز انتشار این کتاب رو به عهده گرفته.
جایی از کتاب تربیت احساسات میخونیم:
قلب زنان مثل آن تکه های کوچک اسباب و اثاثیه ای است که جاهایی مخفی دارند، پر از کشوهایی که در هم گنجانده شده اند؛ بعد از تحمل سختی های فراوان و شکستن ناخن هایتان، در انتهای آن، گلی پژمرده یا اندکی گرد و خاک خواهید یافت؛ شاید هم هیچ چیز پیدا نکنید.