آنا کارنینا، یه کتاب به قلم لیو تالستوی، نویسنده و داستان نویس بزرگ روس هستش.
آنا کارنینا، بر خلاف اسمش، صرفا به داستان زندگی آنا کارنینا، نمی پردازه. داستان به ماجراها و اتفاقات زندگی چند شخصیت می پردازه که آنا کارنینا و لوین در راس اون ها هستن.
ماجرای آنا کارنینا، راجب یه خانوم هستش که با وجود این که ازدواج کرده، اما دلباخته و عاشق یه مرد دیگه میشه و تصمیم میگیره که به اون مرد نزدیک شه. و عشق اش رو پیش اون مرد پیدا کنه. از اون طرف، ما با شوهر آنا کارنینا و صفات و ویژگی های خاصی که داره هم آشنا میشیم. و نقد مستقیم و قابل توجه تالستوی به زندگی زناشویی رو هم توی کتاب آنا کارنینا به خوبی میخونیم.
همون حالی که ما مشغول خوندن سرنوشت شوم و دردناک و غم انگیز و غیر اخلاقی آنا کارنینا هستیم، با لوین، یه زمین دار بزرگ (که به نظر منتقدها، خود تالستوی توی داستان هستش) آشنا میشیم. لوین یه مرد شریف و اخلاق مدار با ویژگی های خاص هست که حتی یه جاهایی از داستان، از طریقی با آنا کارنینا برخورد داره. لوین شیفته و دلباخته یکی از بستگان و آشناهای نسبتا دور آنا کارنینا میشه. ما توی داستان شاهد ماجرای عاشقانه و سختی های لوین و کیتی هم هستیم.
تالستوی توی بخش هایی از داستان به جدل ها و ماجراهایی که زمین دارهای روسی، توی تاریخ نگارش داستان داشتن می پردازه و نظر مستقیم خودش رو هم راجب این مسائل بیان می کنه.
ما برای خوندن کتاب های تالستوی، بهتره که از زندگی شخصی خودش هم اطلاعاتی داشته باشیم‌. موقعی که تالستوی نوشتن کتاب آنا کارنینا رو شروع می کنه، زندگی زناشویی خودش دچار یه سری مشکلات شده‌. برای همین هم ما قرار نیست خیلی دیدگاه های خوب و خوش بینانه ای راجب زندگی زناشویی توی این کتاب از تالستوی ببینیم.
آنا کارنینا، جدای از کیفیت بالای قصه گویی و داستان نویسی بی نظیر تالستوی، تاثیر خیلی زیادی روی ادبیات اروپا و جهان بعد خودش داشته‌. و قطعا خوندنش برای کسایی که علاقه به ادبیات دارن، پر از لذت و لطفه.
ما اظهار نظرهای سیاسی و اخلاقی مهمی هم از تالستوی توی این کتاب میخونیم.
جایی از کتاب میخونیم:
اگر همه چیز میتوانست به خوبی و خوشی تمام شود پس ما چرا همه در رنجیم؟