کتاب فقط یک طاعون ساده، یه کتاب جذاب و کوتاه از یه نویسنده خوش فکر و شجاع روسی به اسم لودمیلا اولتسکایا هستش که اولین بار به صورت فیلمنامه نوشته شده و بعدتر تبدیل به یه داستان میشه.
کتاب فقط یه طاعون ساده، ماجرای یه پزشک به اسم رودولف ایوانویچ هستش. اون یه میکروب شناسه که روی ویروس و بیماری طاعون تحقیق می کنه. و در حال تلاش برای درست کردن یه واکسن برای درمان بیماری طاعون هستش. یه اشتباه کوچیک از طرف رودولف ایوانویچ، باعث شده که اون مبتلا به بیماری طاعون شه. اما اون خودش از این خبر نداره که به طاعون مبتلا شده.
یه همایش خیلی بزرگ توی مسکو قراره برگزار شه. همایش مدیران وزارت بهداشت، و رودولف هم توی اون همایش قراره حضور داشته باشه. رودولف ایوانوویچ بدون اینکه حتی فکر کنه که به بیماری طاعون مبتلا شده، توی اون همایش شرکت میکنه و با خیلی ها اونجا ارتباط برقرار می کنه. دولت هم بعد اطلاع از این اتفاق دستور میده که پلیس مخفی رودولف ایوانویچ و هرکسی که با اون ارتباط داشته و حالا شانس این رو داره که به طاعون مبتلا شده باشه رو دستگیر کنه. این یه تلاش برای پیشگیری از شیوع این طاعونه، اما یه مقدمه است برای فاجعه های بزرگتر.
کتاب فقط یه طاعون ساده، یه فرصت دیگه است برای لودمیلا اولتسکایا که باز هم با توصیفات جذاب و قلم دوست داشتنیش به فضای خفقان آور حکومت استالینی بپردازه و یه نقد کوبنده با توصیفات گاها هولناک و بعضا مضحک از شرایط اون حکومت و تصمیمات عجیب و غریب مسئولین استالینی، خلق کنه. سیستمی که به جای تلاش درست و مفید برای درمان، همه سعی خودش رو می کنه که با ایجاد ترس و وحشت و پنهان کاری، اتفاقات مهم رو مخفی نگه داره. طاعونی بزرگتر و وحشتناک تر از طاعون ساده رودولف ایوانویچ.
یه بخش از کتاب فقط یه طاعون ساده، میخونیم:
زمانی این فکر در وجودم ریشه دوانده بود که طاعون وحشتناک‌ترین بلایی نیست که ممکن است گریبانگیر بشریت بشود؛ همه‌گیری فرایندی طبیعی است که گذشته از انسان‌ها ممکن است حیوانات را هم مبتلا کند، ولی همه‌گیریِ اختناق، که هرازگاهی در جوامع انسانی شایع می‌شود، ساخته بشر است و طبیعت هیچ نقشی در این شر و بلای اختناق سیاسی ندارد.